🗣️ من تو زمان دانشجویی تو مقطع کاردانی از یه خانمی خوشم اومد. اما من ترم اولی بودم و اون ترم ۳متاسفانه😂😂 اواخر ترم یک بودم که احساس کردم تو سرویس دانشگاه اونم منو زیر نظر داره بغل دوستاش که همه دختر بودن همو میدیدیم میخندیدن اما چند لحظه بعدش انگار نه انگار که اتفاقی افتاده و منم خندم میگرفت موقع نهار دانشگاه یه اجاق تو طبقه همکف زیر پاگرد گذاشته بودن که دانشجویی که غذا از خونه میارن اونجا گرم کنن از قضا اینم تنها بود و کسی از دوستاش اونجا نبود منم که یهویی چشمم بهش افتاد خندم گرفت و اونم همینجور که بهش گفتم بیا بریم رستوران مهمون من که برگشت گفت گشنته که منم خندم گرفت گفتم نه که گفت اینو گفتم یهویی گفت نمیام 😢😡منم چیزی نگفتم رفتم و جوری وانمود کردم که اتفاقی نیفتاده اما از ته قلبم شکستن و خورد شدن احساس کردم 😢که چند وقت بعد که اواخر ترم دو بودم و ترم بهار بود یکی دوستای نزدیک اون بنده خدا اومد بهم گفت که ببخشین مزاحمتون میشم چند وقت پیش دوستم گفت که بهش گفتین و ناراحت شدین اون منظوری نداشت و اینکه اصلا خوشش نمیاد که پسری دور بر اون باشه و اینکه منو فرستاده که از شما حلالیت بگیرم و از طرف اون معذرت خواهی کنم که منم از اون خانم تشکر کردم و اونم گفت چیز دیگه ای نمیخواین بگین گفتم اگه بشه خودم ببینمش با هاشون صحبت کنم بهتره که چند وقت بعد که درس من تو اون دانشگاه تموم شد اما از ته قلبم میخواستم ببینمش که کارشناسی رفتم دانشگاه آزاد منطقه خودمون که حدود دوسال بعد از اون که منم کلا آدم گوشه گیر و تنهایی هستم که تو حال و هوای خودم بودم توی سلف دانشگاه تا کلاسم شروع شه دیدم یه خانمی که نمیشناسمش اومد نشست رو به روم که بهم گفت سلام چطوری خوبی من چیکار کنم که تو رو نبینمت که منم تعجب کردم و گفتم من که اصلا اینجا کسی رو نمیشناسم شما که خندید و گفت دانشگاه فلان ترم یک بودی و .... به اون دوستمم گفتی با من کار داری برا من سوال بود که منو چیکار داری بعد از اینهمه مدت من امروز میخواستم برم سرکلاسم شمارو دیدم و دقت کردم دیدم تغییری هم نکردی که من بهش گفتم چرا اون روز گفتین نه و پیام دادین و الان با اینکه من شمارو نشناختم شما شناختین اومدین که گفت دوستانم کارای منو به خواهر بزرگترم میگفتن منم دوست ندارم که حرفی پشت سرم باشه اون بنده خدا که فرستادم برا اینکه بهش اعتماد کامل داشتم و نمیخواستم کسی از من دلخور باشه و حدس میزنم که شما الان چی میخواین بگین که من الان ازدواج کردم و ببخشین و منم گفتم نه من اینو نمیخواستم بگم میخواستم بپرسم چرا منو میدیدن چرا میخندیدین که چیزی نگفت و رفتش منم ۱۰دقیقه بعدش رفتم سر کلاسم و آخر کلاس که پشت استاد داشتم از کلاس میرفتم بیرون دیدم استادم با اون خانوم احوال پرسی میکنه متوجه شدم که استاد دانشگاه شده و به تمام اساتید گفته بود که من فامیل اونم همه هوای منو داشتن که چند وقت بعد متوجه شدم بنده خدا سرطان خون داشته و الان هم فوت شده. اینم شانس ماعه😞😏
🗣️ من تو زمان دانشجویی تو مقطع کاردانی از یه خانمی خوشم اومد. اما من ترم اولی بودم و اون ترم ۳متاسفانه😂😂 اواخر ترم یک بودم که احساس کردم تو سرویس دانشگاه اونم منو زیر نظر داره بغل دوستاش که همه دختر بودن همو میدیدیم میخندیدن اما چند لحظه بعدش انگار نه انگار که اتفاقی افتاده و منم خندم میگرفت موقع نهار دانشگاه یه اجاق تو طبقه همکف زیر پاگرد گذاشته بودن که دانشجویی که غذا از خونه میارن اونجا گرم کنن از قضا اینم تنها بود و کسی از دوستاش اونجا نبود منم که یهویی چشمم بهش افتاد خندم گرفت و اونم همینجور که بهش گفتم بیا بریم رستوران مهمون من که برگشت گفت گشنته که منم خندم گرفت گفتم نه که گفت اینو گفتم یهویی گفت نمیام 😢😡منم چیزی نگفتم رفتم و جوری وانمود کردم که اتفاقی نیفتاده اما از ته قلبم شکستن و خورد شدن احساس کردم 😢که چند وقت بعد که اواخر ترم دو بودم و ترم بهار بود یکی دوستای نزدیک اون بنده خدا اومد بهم گفت که ببخشین مزاحمتون میشم چند وقت پیش دوستم گفت که بهش گفتین و ناراحت شدین اون منظوری نداشت و اینکه اصلا خوشش نمیاد که پسری دور بر اون باشه و اینکه منو فرستاده که از شما حلالیت بگیرم و از طرف اون معذرت خواهی کنم که منم از اون خانم تشکر کردم و اونم گفت چیز دیگه ای نمیخواین بگین گفتم اگه بشه خودم ببینمش با هاشون صحبت کنم بهتره که چند وقت بعد که درس من تو اون دانشگاه تموم شد اما از ته قلبم میخواستم ببینمش که کارشناسی رفتم دانشگاه آزاد منطقه خودمون که حدود دوسال بعد از اون که منم کلا آدم گوشه گیر و تنهایی هستم که تو حال و هوای خودم بودم توی سلف دانشگاه تا کلاسم شروع شه دیدم یه خانمی که نمیشناسمش اومد نشست رو به روم که بهم گفت سلام چطوری خوبی من چیکار کنم که تو رو نبینمت که منم تعجب کردم و گفتم من که اصلا اینجا کسی رو نمیشناسم شما که خندید و گفت دانشگاه فلان ترم یک بودی و .... به اون دوستمم گفتی با من کار داری برا من سوال بود که منو چیکار داری بعد از اینهمه مدت من امروز میخواستم برم سرکلاسم شمارو دیدم و دقت کردم دیدم تغییری هم نکردی که من بهش گفتم چرا اون روز گفتین نه و پیام دادین و الان با اینکه من شمارو نشناختم شما شناختین اومدین که گفت دوستانم کارای منو به خواهر بزرگترم میگفتن منم دوست ندارم که حرفی پشت سرم باشه اون بنده خدا که فرستادم برا اینکه بهش اعتماد کامل داشتم و نمیخواستم کسی از من دلخور باشه و حدس میزنم که شما الان چی میخواین بگین که من الان ازدواج کردم و ببخشین و منم گفتم نه من اینو نمیخواستم بگم میخواستم بپرسم چرا منو میدیدن چرا میخندیدین که چیزی نگفت و رفتش منم ۱۰دقیقه بعدش رفتم سر کلاسم و آخر کلاس که پشت استاد داشتم از کلاس میرفتم بیرون دیدم استادم با اون خانوم احوال پرسی میکنه متوجه شدم که استاد دانشگاه شده و به تمام اساتید گفته بود که من فامیل اونم همه هوای منو داشتن که چند وقت بعد متوجه شدم بنده خدا سرطان خون داشته و الان هم فوت شده. اینم شانس ماعه😞😏
Secret Chats are one of the service’s additional security features; it allows messages to be sent with client-to-client encryption. This setup means that, unlike regular messages, these secret messages can only be accessed from the device’s that initiated and accepted the chat. Additionally, Telegram notes that secret chats leave no trace on the company’s services and offer a self-destruct timer.
A project of our size needs at least a few hundred million dollars per year to keep going,” Mr. Durov wrote in his public channel on Telegram late last year. “While doing that, we will remain independent and stay true to our values, redefining how a tech company should operate.